فاضلاب شیرین به قلم نسترن قره داغی
پارت نوزده
زمان ارسال : ۳۳۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
جاوید کلافه از صحبتهای رها، دستانش را از پشت روی سکو گذاشت و به آنها تکیه زد.
- این مزخرفات چیه که میگی؟ من که صد دفعه گفتم رس...
رها میان حرفش دوید و درحالی که بستنی دوم را هم روی زمین پرت میکرد گفت: چی گفتی بهم؟ تو هشت ساله زیر گوش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما