پارت سی و دوم

زمان ارسال : ۲۱۰ روز پیش



رها پشت سرش را گرفت و گفت:
-آره. همه می‌گن زیاد حرف می‌زنی. فقط بابام بهم می‌گه بلبل من.
"پووف"ی کرد و زیر لب زمزمه کرد:
-خیلی زر می‌زنی. مغزم باد کرد!
تا برگشت، رها را آماده‌ی رفتن مقابل خود دید. نرگس هم با گیتارش داخل آمد. سلام و خداحافظی شاگردانش در هم آمیخته و باعث خنده‌شان شد. رها در حال عبور از کنارش، بوسه‌ای روی گونه‌اش نشاند و گفت:
-بای تا جلسه‌ی بعد خان

92
23,044 تعداد بازدید
109 تعداد نظر
122 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید