پارت سیزده

زمان ارسال : ۲۵۶ روز پیش




معصومه نیز با پس‌اندازش چرخی تهیه کرد و سرگرم خیاطی شد. حاصل دسترنج‌شان را پای کودکان‌شان ریختند تا قد کشیدند. استخوان ترکاندند و به هم دل دادند‌. انگار آن دو خانواده دلشان نمی‌آمد هیچ‌وقت از هم دست بکشند. شهبد و زهرا زودتر خودشان را لو دادند و به همت مادرها سر زندگی‌شان رفتند. اما شیدانه و امیرطاها با وجود سال‌ها دلدادگی، دم به تله نمی‌دادند. شیدانه شیطان بود و دوست د

92
23,205 تعداد بازدید
109 تعداد نظر
122 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید