بی رویا به قلم الهه محمدی
پارت هشتم
زمان ارسال : ۳۵۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
-گمشو تا دهنتو جر ندادم.
شهبد، زهرا را چسبید و امیرطاها، شیدانه را. دعوای آنها داشت از مشکل بین امیرطاها و شیدانه بالاتر میگرفت. رنگِ مادر هم هر لحظه سرختر. امیرطاها به شهبد نگاه کرد و با عصبانیت گفت:
-ببرش بالا اینو. اعصابم به قد کا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم گلی
00سلام نویسنده جان ،من حق اشتراک رو پرداخت کردم ولی هنوز رمان برام قفله ،لطفا میشه رسیدگی بفرمایید ،ممنونم