پارت بیست و چهارم :

_بیا اینم جوراب!
بعد از دادن جوراب تازه به این فکر افتادم که نکند پگاه بدش بیاید و کارم زیاد درست نبوده باشه ،اما وقتی پگاه با لبخند پت و پهن جوراب را گرفت ،احساس کردم ،از این دختر خیلی خوشم آمده است .وقتی که دو نفرمون جلوی میز خانم امانی گذشتیم ،پگاه به سمت من برگشت و دستش را برای دست دادن بالا اورد:
_سلام من پگاه هستم
با لبخند سری به نشانه ی تایید تکان دادم و دستش را رد نکردم :

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۷۴ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    نویسنده جان به نظرتون پارت خیلی کوتاه نبود ؟

    ۱۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.