پارت بیست و چهارم

زمان ارسال : ۳۳۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

_بیا اینم جوراب!
بعد از دادن جوراب تازه به این فکر افتادم که نکند پگاه بدش بیاید و کارم زیاد درست نبوده باشه ،اما وقتی پگاه با لبخند پت و پهن جوراب را گرفت ،احساس کردم ،از این دختر خیلی خوشم آمده است .وقتی که دو نفرمون جلوی میز خانم امانی گذشتیم ،پگاه به سمت من برگشت و دستش را برای دست دادن بالا اورد:
_سلام من پگاه هستم
با لبخند سری به نشانه ی تایید تکان دادم و دستش را رد نکردم :

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    نویسنده جان به نظرتون پارت خیلی کوتاه نبود ؟

    ۱۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.