پارت هفتاد

زمان ارسال : ۱۳۳۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

نیهان با ذوق از جا برخاست و گفت:

- ای به چَشم؛ الان غذا رو می‌کشم!

با قدم‌های بلند از اتاق بیرون رفت و خیلی زود میز شام را آماده کرد.

حسام، پشت میز نشست و با دیدن فسنجان، لبخند کجی روی لب نشاند و تای ابرویش بالا پرید:

- آفرین ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.