پارت چهارم

زمان ارسال : ۳۲۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

پشت به آن دو کردم و خواستم از آنجا دور شوم که صدای پاهایش را پشت سرم شنیدم. گرمای دستش را روی شانه ام حس کردم. گفت:

_وایسا.

بی‌درنگ چرخیدم و با نگاهی پر از خشم به او خیره شدم. با دندان‌هایی که از شدت عصبانیت بر هم فشرده بودند، گفتم:

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.