پارت بیست و نهم

زمان ارسال : ۲۵۰ روز پیش

الکساندر پشت میز تحریر اتاق کارش نشسته و سرش را روی میز گذاشته بود. مدام اتفاقاتی را که در ذهن اریکا دیده را مرور کرد. او با توجه به حرف‌های اریکا و اظهارات ساموئل به این نتیجه رسیده بود که او فقط یک مظنون است و معلوم نیست که واقعاً قاتل باشد. در ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید