پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت صد و هشتاد و دوم :
سفره عقد زیبایی مقابلشان پهن بود. قفس کبوترها را در طرفین سفره گذاشتند. موزیک زنده با هنروری دفزنها زیباتر شد. دلوین طوری مراسم را چیده بود که بود و نبود مهمان یا ذوق کردن و نکردنشان با شلوغ کاری آنها معلوم نباشد.
عاقد که رسید، بساط موسیقی جمع شد. صدای "بله"ی عروس که پیچید انگار بلا به جان ایران انداختند. دفاتر ثبت امضا شد و پشتش دست و پای عاقد. نوبت هدیه دادنها رسید و بزرگترها
آم
10گرشا به گوه خوردن افتاده آخرشم فکر نکنم دلوین براش کاری بکنه🥲