پارت صد و هشتاد و یکم

زمان ارسال : ۶۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

وارد باغ که شدند، دلوین از ماشین پیاده شد. راه زیادی تا سالن بود. مقابل کالسکه‌ی سفید که ایستاد، متوجه شد می‌خواهد سوار آن چهارچرخ شود. مجبور بود تا انتهای راه همراهش برود‌. سوار کالسکه که شدند، دو قفس نقره‌ای شکل با کبوترهایی سفید توسط زنانی فیروزه‌ای‌پوش سمتشان دراز شد. آن‌ها را گرفتند و کالسکه راه افتاد. یاد فیلم‌های سینمایی و مجالس مجلل افتاد. می‌دانست حرف زدن راجع به آن نمایش


پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    خودِگرشا هم هنگ کرده از تیپ دلوین فامیل گرشا و دلوین که دیگه جای خود دارن😅😅

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.