پارت صد و شصت و یکم

زمان ارسال : ۱۰۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

خوب که دقت کرد، گرشا نبود‌. اما نگاهش خیلی شبیه بود. خیره‌خیره داشت نگاهش می‌کرد و قلیانش را دود می‌داد‌. آرشا، دلوین را که متوجه‌ی خود دید، نگاهش را پخش فضا کرد. در حالی‌که لب‌هایش لوله‌ای بود برای بیرون فرستادن دود، گفت:
-فک کنم لو رفتیم.
دامون "هان"‌ی گفت و جلو کشید بفهمد آرشا چه گفته است. آرشا تکرار کرد اما مفهوم نبود برای‌شان. یاشار با گرفتن خرطوم قلیان از دست آرشا پشت گر


پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    دلوین هم فکر کنم تیپ زده رو کم کنه😅

    ۳ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    دلوین در نظر داره گرشا رو تور کنه😊😅😌

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.