پارت بیست و دوم

زمان ارسال : ۱۲۵۱ روز پیش

فرهان عصبی به سمت میلاد خیز گرفت که جلوش ایستادم و گفتم:

-چه خبرتونه!

با چشمای ریز شده نگاهم کرد و غرید:

-تو کی هستی!

خواستم جوابش رو بدم که صدای دختری باعث شد هر سه به سمتش بچرخیم

-فرهان!

اسم فرهان رو با ل ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید