پارت صد و پنجاه و هفتم

زمان ارسال : ۳۹ روز پیش

ماشین‌ها زیر درختانی تنومند متوقف شد و سرنشینانش پیاده شدند. دمای اواخر مرداد ماه با وجود درختان و منطقه‌ی آب و هوایی فرحزاد، تا حد زیادی تقلیل یافته بود‌. سربالایی را جلو رفتند و مقابل رستورانی خوش‌منظره ایستادند. به خاطر کرونا، تخته‌های چوبی مثل همیشه پُر نبود. بااین حال یکی در میان دور هم نشسته بودند. گرشا جلو افتاد! از پله‌های بین رستوران پایین رفت و بقیه را دنبال خود کشید. با نگ

401
65,170 تعداد بازدید
468 تعداد نظر
179 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    اوهو عروس بینونه😅😅

    ۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید