پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت صد و پنجاه و هفتم
زمان ارسال : ۱۰۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
ماشینها زیر درختانی تنومند متوقف شد و سرنشینانش پیاده شدند. دمای اواخر مرداد ماه با وجود درختان و منطقهی آب و هوایی فرحزاد، تا حد زیادی تقلیل یافته بود. سربالایی را جلو رفتند و مقابل رستورانی خوشمنظره ایستادند. به خاطر کرونا، تختههای چوبی مثل همیشه پُر نبود. بااین حال یکی در میان دور هم نشسته بودند. گرشا جلو افتاد! از پلههای بین رستوران پایین رفت و بقیه را دنبال خود کشید. با نگ
آمینا
00اوهو عروس بینونه😅😅