پارت صد و پنجاه و ششم

زمان ارسال : ۱۱۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه

-بااجازه من زحمت‌و کم می‌کنم.
مقابل گرشا ایستاد:
-ناراحت شدی از حرفم. فیگورت برگشت!
لبش به حالت کج بالا پرید:
-نه! عاقلانه بود. مثل من که باید ازت امضا بگیرم یه وقت مهریه‌ای چیزی تو پاچم نره. رابطه‌ی که قراردادی باشه ناراحت شدن نداره.
از جمله‌ی گرشا خوشش نیامد. فهمید پکر شد! اما به روی خودش هم نیاورد:
-حواست خوب جمعه‌ها.
در حال رفتن گفت:
-برای بستن یه قرارداد م


پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    گرشا چقدرم حسرت میخوره.🥲

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.