پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت صد و پنجاه و سوم
زمان ارسال : ۱۱۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
-که اینطور! شربتتون گرم شد.
تشکر کرد و جرعهای نوشید. مرد به گرشا زل زد و سوال اصلی را پرسید:
-چرا تکتم انتخابت شد؟
لیوان را روی میز گذاشت و پای راستش را روی پای چپ انداخت:
-دختر زرنگیه. زنی هم که روی پای خودش باشه، اعتماد به نفس و استقلال رو بهتر یاد بچههاش میده.
سر تکتم با غرور بالا رفت و نوک دماغِ عروسکیش تیز شد پیش عمویش. معلوم بود از حرف گرشا حسابی کیف کرده است. عم
آمینا
00دلوین و گرشا چه هولن برای ازدواج با عشقش ون😅🤣