پارت صد و چهل و نهم

زمان ارسال : ۱۲۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

مقابل گرشا ایستاد، پا کوبید و چهار‌انگشت خود را کنار شقیقه‌اش گذاشت:
-به گوشم قربان.
-دستش را گرفت و کنار خود بازگرداندش:
-واسه ثمانه گوشی جدید نگرفتی هنوز؟
-دلم ورنمی‌داره.
-نزار اینقد غده‌ی سربسته بمونه بینتون. خودت براش گوشی بخر بدون اینکه تبصره بزاری. اون فهمیده خطا کرده. متهمِ خطاکار وقتی حبس‌شو می‌کشه باید به آغوش جامعه برگرده. والا می‌ره سمت خطای سابقش.


پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    دامون عجب آدمیه خوشم میاد شوخه😅😅

    ۴ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    هر خونه‌ای یه دامون می‌خواد واقعا

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.