پارت شصت و هفتم

زمان ارسال : ۱۳۳۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

شریفه با ملایمت لبخندی زد و گفت:

- پس بلاخره دلت رو باختی، آره؟

- نه... یعنی نمی‌دونم! واسه همین اومدم باهاتون حرف بزنم و ازتون مشورت بخوام. از وقتی درس می‌خونه و بعضی روزا مطب نیست، خیلی جای خالیش رو حس می‌کنم. اوایل دلم می‌خواست برم دنب ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.