خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت شصت و هفتم
زمان ارسال : ۱۳۳۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
شریفه با ملایمت لبخندی زد و گفت:
- پس بلاخره دلت رو باختی، آره؟
- نه... یعنی نمیدونم! واسه همین اومدم باهاتون حرف بزنم و ازتون مشورت بخوام. از وقتی درس میخونه و بعضی روزا مطب نیست، خیلی جای خالیش رو حس میکنم. اوایل دلم میخواست برم دنب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ی
26اینهمه ما زور میزنیم به مردم حالی کنیم نباید سن زن کمتر از شوهر باشه حالا شما بازم میخای این رسم زشتو زنده نیگه داری که پسره یا یکی وصلت کنه که سن نسل بعدیشو داره، نکن! اقلا سن نیهان رو بالاتر میذاشتی