پارت بیست

زمان ارسال : ۳۳۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه


شبانه با صدای لیلا که داشت ملافه را تکان می‌داد به خودش آمد یک دفعه مستاصل به آفتابی که داشت کم رمق از درز پنجره داخل می‌آمد خیره ماند زیر لب نالید:

_ ساعت چنده؟

لیلا به جای جواب دادن سوالش گفت:

_ آقا آراز یه ساعتی هست پ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.