پارت هفتاد و ششم :

گرشا چشمک ریزی فرستاد و سر تکان داد:
-ملطفتم. خیلی محترمانه پدر می‌گفت باید فلان شوهرو کنی و جنابعالی مثل همین حالا که واسه من پشت‌چشم اومدی ناک‌اوتش می‌کردی‌.
-دقیقا!
-بعدش!
-عموم توسط مادرم واسطه شد تا این جنجال تموم شه.
-رئیس هاکوپیان؟
-بله!
-به خیر تموم شد دیگه.
-چطور؟
-آوردت تهران و شدی واسه خودت همه‌کاره.
دلوین قوسی به لب‌هایش داد. با نوک چنگال

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۷ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۱۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    گرشا چی میخواد دقیقا.اطلاعات واسه هلدینگ یا حرص دادن الیسا؟؟

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.