پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت هفتاد و چهارم
زمان ارسال : ۲۵۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
سروان آنها را دور زد و مقابلشان ایستاد:
-طبق نظر اولیهی سرهنگ، جناب سرگرد عالمی و خودتون، باید یه مأمور تازهکار و ناشناس قاطی دستگاهشون میشد قربان. رزومهی شما خیلی راحت برای اینا رو میشه. دقیقا مثل نامهی عمل اونا که الان دست ماست. واسه همینم دنبال شما رو گرفتن.
-من با نامخانوادگی خودم بینشون نفوذ نکردم.
اینبار عالمی گفت:
-اونا شک کردن بهت گرشا. خودتم خوب م
آمینا
00ای بابا این گرشا که کار رو خراب کرده.مگه خود سرهنگ نگفت دنبال کار هلدینگ بره پس چرا الان میگن نباید خودت میرفتی🤓🤓🤓