پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت هفتاد
زمان ارسال : ۲۵۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
-زنعمومو بوس کن عمو. خیلی مهربونه.
دوید و عروسکی را آورد و بالا گرفت:
-ببین چی برام آورده!
فهمید با دست و دلبازی و مهربانیاش، جای خود را در دل سلنا باز کرده است:
-زنعموت هوای همه رو نداره عمو. به حرفام گوش کنه باهاش مهربون میشم.
-بوسش میکنی؟
الیسا جای گرشا جواب داد:
-آره بالام جان! مثل دیشب ازم پذیرایی میکنه.
حرفِ کنایهوار الیسا برای ثمانه و آیشن نامف
آمینا
00گرشا بوس نکرده ،الیسا از رو کم نمیاره اگه بوسش کنه دیگه ول نمیکنه😅چقدر تو ماهی سلنا عموتو میذاری تو آمپاس🥰😅🤣😍