پارت یازده :

پوست لبش را نامحسوس جوید:
-نه برنگشتم. دیروقت بود، گفتم بمونم همین‌جا.
-صبحش چی؟ خونه نرفتین؟
-نه؛ با کیوان رفتیم باشگاه. از اون‌طرف هم رفتیم استودیو یکم تمرین کنیم برای شب. بعدشم رفتیم شام خوردیم، بعدم رفتیم سالن میلاد. آدرس رستورانی که شام خوردیم و باشگاهی که رفتیم رو می‌دم تحقیق کنید.
مهم‌ترین تحقیقی که لازم بود انجام شود، این بود که مطمئن شوند امیرعلی واقعاً شب گذشت

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۷۷ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.