پارت هفتاد و هشتم

زمان ارسال : ۳۰۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

بعد از پا زدن پوتین و سر کردن کلاهم، از اتاق خارج می‌شم و بدون اینکه به آشپزخونه‌ی اپن نگاهی بندازم، از در بیرون می‌زنم.

بابا تا من رو می‌بینه دستش رو به سمتم دراز می‌کنه. با تعجب به جای خالی پسرها نگاه می‌کنم و نگاه سردرگمم رو به این‌طرف و ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید