بلاک کد به قلم حدیث افشارمهر
پارت چهل و ششم
زمان ارسال : ۳۳۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
میزش فاصله گرفتم و گفتم:
-هنوز باورم نداری؟
-می خوام باورت کنم، اما همه ی مدارک و شواهد نشون می دن که هنوز هم توی توهمی، مایا چرا قرصات رو نمی خوری؟
به سمت در اتاق رفتم و گفتم:
-فقط یه کاری کن برو و از بقیه راجب این بیمار بپرس، بعد راجب این قضیه صحبت می کنیم.
و با عصبانیت در اتاق را بستم و رفتم.
از حرص و غضبت کم مانده بود سرم را به دیوار بکوبم.
مطمئنم توهم نزدم و وا
سیران
00🤣🤣🤣آخرش عالی بود