گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت نهم :
پس درحالِ حاضر یک مضنون پیدا شد؛ همسر گیلدا مطیع. باید پیدایش میکرد. شاید گرهی این معماها به دست این مرد باز شود.
-اسم و فامیلِ دامادتون رو میگید؟
نفسش را آه مانند از سینه بیرون راند:
-امیرعلی رضوان.
شوکی دیگر به جمع وارد شد و اینبار جفت ابروهای کیانی بالا پرید:
-امیرعلی رضوان؟ یعنی همون...
مرد تأییدوار سر تکان داد و با ریشخند در ادامهی حرف کیانی گفت:
-همون
مطالعهی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۳۷۹ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
وو
00چطور میتونم رمان هایی ک قفلن رو بخونم؟
۶ ماه پیشناهید
00عالیه دستت طلا
۱۲ ماه پیشخانم فدایی
00مثل همیشه عالی بود قلمتون تشکر
۱۲ ماه پیشخانم فدایی
00عالی
۱۲ ماه پیشKosar
00عالی
۱۲ ماه پیششهناز بازگیر
00خوب
۱۲ ماه پیشغریب زاده
00فوق العاده زیبا
۱۲ ماه پیش❤♥️♥️♥️♥️♥️
00خیلی خوب بود
۱۲ ماه پیشمعصی
00گیلدا مثل بقیه رمانهاتون عالیه مرسی مرضیه جان
۱۲ ماه پیشفاطمه دانشگر
00عالی
۱ سال پیشطاهره
00عالی
۱ سال پیشمنیژه
00خیلی هیجان انگیز ه دوستش دارم ممنون ازخانم اخوان نژاد
۱ سال پیشفاطمه روحی
00عالی بود
۱ سال پیشراحله
00عالیه
۱ سال پیش
زهرا
00عالیه