گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت نهم
زمان ارسال : ۳۴۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
پس درحالِ حاضر یک مضنون پیدا شد؛ همسر گیلدا مطیع. باید پیدایش میکرد. شاید گرهی این معماها به دست این مرد باز شود.
-اسم و فامیلِ دامادتون رو میگید؟
نفسش را آه مانند از سینه بیرون راند:
-امیرعلی رضوان.
شوکی دیگر به جمع وارد شد و اینبار جفت ابروهای کیانی بالا پرید:
-امیرعلی رضوان؟ یعنی همون...
مرد تأییدوار سر تکان داد و با ریشخند در ادامهی حرف کیانی گفت:
-همون
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
وو
00چطور میتونم رمان هایی ک قفلن رو بخونم؟
۵ ماه پیشناهید
00عالیه دستت طلا
۱۱ ماه پیشخانم فدایی
00مثل همیشه عالی بود قلمتون تشکر
۱۱ ماه پیشخانم فدایی
00عالی
۱۱ ماه پیشKosar
00عالی
۱۱ ماه پیششهناز بازگیر
00خوب
۱۱ ماه پیشغریب زاده
00فوق العاده زیبا
۱۱ ماه پیش❤♥️♥️♥️♥️♥️
00خیلی خوب بود
۱۱ ماه پیشمعصی
00گیلدا مثل بقیه رمانهاتون عالیه مرسی مرضیه جان
۱۱ ماه پیشفاطمه دانشگر
00عالی
۱۱ ماه پیشطاهره
00عالی
۱۱ ماه پیشمنیژه
00خیلی هیجان انگیز ه دوستش دارم ممنون ازخانم اخوان نژاد
۱۱ ماه پیشفاطمه روحی
00عالی بود
۱۱ ماه پیشراحله
00عالیه
۱۱ ماه پیش
زهرا
00عالیه