گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت نهم :
پس درحالِ حاضر یک مضنون پیدا شد؛ همسر گیلدا مطیع. باید پیدایش میکرد. شاید گرهی این معماها به دست این مرد باز شود.
-اسم و فامیلِ دامادتون رو میگید؟
نفسش را آه مانند از سینه بیرون راند:
-امیرعلی رضوان.
شوکی دیگر به جمع وارد شد و اینبار جفت ابروهای کیانی بالا پرید:
-امیرعلی رضوان؟ یعنی همون...
مرد تأییدوار سر تکان داد و با ریشخند در ادامهی حرف کیانی گفت:
-همون
مطالعهی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۴۳۴ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
وو
00چطور میتونم رمان هایی ک قفلن رو بخونم؟
۸ ماه پیشناهید
00عالیه دستت طلا
۱ سال پیشخانم فدایی
00مثل همیشه عالی بود قلمتون تشکر
۱ سال پیشخانم فدایی
00عالی
۱ سال پیشKosar
00عالی
۱ سال پیششهناز بازگیر
00خوب
۱ سال پیشغریب زاده
00فوق العاده زیبا
۱ سال پیش❤♥️♥️♥️♥️♥️
00خیلی خوب بود
۱ سال پیشمعصی
00گیلدا مثل بقیه رمانهاتون عالیه مرسی مرضیه جان
۱ سال پیشفاطمه دانشگر
00عالی
۱ سال پیشطاهره
00عالی
۱ سال پیشمنیژه
00خیلی هیجان انگیز ه دوستش دارم ممنون ازخانم اخوان نژاد
۱ سال پیشفاطمه روحی
00عالی بود
۱ سال پیشراحله
00عالیه
۱ سال پیش
زهرا
00عالیه