پارت هفتم

زمان ارسال : ۳۱۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

تاته لباس پوشیده بیرون از خانه منتظر ایستاده بود، طاقتش طاق شد و صدای مردانه‌اش بالا رفت.

- چه‌کار می‌کنید؟! می‌خواستیم بریم شهر تا حالا رسیده بودیم!!

ئه‌دا آینه را از گلاره گرفت و برای آخرین‌بار دستی به سه‌رپوش پولک‌دوزی شده‌اش کشید، ک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید