گلباش به قلم سمیه نوروزی
پارت ششم
زمان ارسال : ۳۴۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
اولین روز از عروسی سه روزهی پسر شاهو بود و پای بقچهی لباسها مردد نشسته بودم. صدای سیروان مدام در سرم میپیچید. کهبای قرمز رنگی که گفته بود را از بقچه بیرون آوردم و روی لباسها گذاشتم. یادآوری خواستهاش ضربان قلبم را تند و فشار خون در رگهایم را ز ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما