پارت بیست و نهم :

واقعا احمقانه بود .من از رفتن سخن به میان آوردم و او از کتاب …!!.
شک داشتم ،حتی یک کلمه حرفم را فهمیده باشد . شاید باید از اینکه توانستم دروغم را به بهترین شکل پنهان کنم ،خوشحال باشم!!.
دسته مبل را به سمت داخل فشار داد و کشو کوچکی از قسمت جلوی میز نمایان شد.دستش را پیش برد و کتابی از آن خارج کرد . بر روی پایم گذاشت.
چندین بار پشت هم پلک زدم .هر لحظه این خانه در نظرم عجیب‌تر می‌آمده

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۹۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Stkm

    00

    یه رمان عالی و منحصر به فرد 🌹👏🌹👏

    ۱ سال پیش
  • فاطمه مهدیان | نویسنده رمان

    ممنون از همراهی شما❤️

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.