پارت شصت و سوم

زمان ارسال : ۱۳۴۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه

بی‌توجه به درد و سوزش ساق پایش، هول هولکی وارد خانه شد و سمت اتاقش دوید. نفس‌هایش تند بود و قلبش چارنعل می‌تپید. لباس‌ها را تند تند از تن بیرون می‌آورد که در زدند؛ زیر لب زمزمه کرد:« حسام که کلید داره!» 

با فکر این‌که شریفه یا مهتاج باشد، سمت د ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.