خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت شصت و سوم
زمان ارسال : ۱۳۴۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه
بیتوجه به درد و سوزش ساق پایش، هول هولکی وارد خانه شد و سمت اتاقش دوید. نفسهایش تند بود و قلبش چارنعل میتپید. لباسها را تند تند از تن بیرون میآورد که در زدند؛ زیر لب زمزمه کرد:« حسام که کلید داره!»
با فکر اینکه شریفه یا مهتاج باشد، سمت د ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zz
۲۰ ساله 128عالی ولی چقدر کوتاه🤗