پیله جدایی به قلم زهرا باغشاهی (زرناز)
پارت سی و چهارم
زمان ارسال : ۳۴۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
دستای خیسش و به موهاش کشید و اونا رو جهت بالا داد و با دست پاچههای شلوارش و تکوند که گفتم:
- دقیقا در نظر منم مثل بهشته.
نگاهی به سرتا پام انداخت و گفت:
- مدرسه بودین؟
نگاهی به فرم مدرسه انداختم و گفتم:
- بله.
سرش و تکون داد و گفت:
- به نظر دختر فهمیدهای میاین بانوی گیسو کمند.
با ابروهای بالا پریده بهش نگاه کردم. تک خنده ای کرد و گفت:
- گیسوهای قشنگی دارین. ما