فاضلاب شیرین به قلم نسترن قره داغی
پارت چهارده
زمان ارسال : ۳۵۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
سر تکان شدیدی خورد و درحالی که سعی میکرد از دست جاوید خلاص شود فریاد زد: ولم کن عوضی! چه از جونم میخواید؟
رستا با نگاه معناداری سر تا پای پسر را از نظر گذراند و درحالی که قدم به قدم به او نزدیک میشد لب زد: میفهمی، اصلا عجله نکن! < ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آمینا
00بالاخره ردی پیدا کردن از رها