طعم تلخ زندگی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت چهل و یکم
زمان ارسال : ۱۲۷۹ روز پیش
ظهر جمعه بود و مهدخت وسط سالن خانهاش روی قالی چهارزانو نشسته بود و با دقت زیاد روی برگه طراحی تمرین میکرد. بهزاد طبق قولش او را کلاس نقاشی ثبتنام کرده بود و دو سه روزی از شروع کلاسهایش میگذشت. گوشی موبایلش زنگ خورد و اسم پریدخت روی صفحه نمایان شد. مداد طراحی را روی برگه گ
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
^_^
90خیلی دلم میخواد بدونم پری چه کاری کرده که بین نسیم و محسن خراب شده 🙁لطفا یکم از عسل و نسیم بنویسید
۴ سال پیشminaـــ
30گفته نسیم هرزه هست نسیم هم با یکی دیگه ازدواج میکنه فکر کنم از روی قوه تخیل میگم
۴ سال پیشـــ
40وای فکر کنم پرے به محسن گفته که نسیم هرزه پسند هست فکر کنم نسیم با یکی دیگه ازدواج کنه
۴ سال پیشنرگس
50از پری متنفرم😑
۴ سال پیشهستی
100حتما پری کاری کرده که محسن نره خونه نسیم
۴ سال پیشصبا
10نه بابااا
۴ سال پیشارام
30چرا من اینقدر از پری بدم میاد 😓
۴ سال پیشصبا
49عه زبونم مو در آورد از بس گفتم فقط در مورد مهدخت ننویسید! یه ذره هم به نظر ما احترام بذارید بد نیستا
۴ سال پیش
هستی
50وای بمیری پری بمیری ها بمیری اه بزنم لهت کنم دختره ب استغفرالله دلم میخاد بکشمش خدا میدونه چیکار کرده با محسن اه اه 😑👿