پارت بیست و یکم

زمان ارسال : ۱۲۵۲ روز پیش

میکروفون رو تو دستش جابه جا کرد و خیلی آروم روی لبه سکو نشست و همه جیغ زدن

کلاهش رو دراورد...نمی دونم درست میدیدم یا نه

ولی حس می کردم یه جوریه...انگار حالش خوب نیست

موسیقی که همه جا پیچید همه ساکت شدن و فریاد خیلی آروم شروع کرد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید