آقای سر دبیر به قلم مرضیه نعمتی
پارت هفتاد و نهم
زمان ارسال : ۲۳۹ روز پیش
در حال آویزان کردن مانتوها در آویز بودم که صدای آشنایی شنیدم:
ـ خانم قیمت این مانتو چنده؟
برگشتم و شایان را دیدم. مثل همیشه شیک و مرتب بود و لبخند دلنشینی بر لب داشت. متقابلاً لبخند زدم.
ـ اینجا چی کار میکنی؟
ـ خونه عمه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zarnaz
۲۰ ساله 00عالی مرسی مرضیه جونم 😍😍آخی دلم برای نوید سوخت😥همه این بلا ها از سر ندای بی رحمه😠😠