طلسم تارادیس به قلم طیبه حیدرزاده
پارت هشتم
زمان ارسال : ۳۱۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
جلوی موسسه پر دختر و پسرهایی بود که با عینک های ته استکانی و شانه های کج شده از سنگینی کوله پستی با همدیگر حرف می زدند؛ حتما در مورد جواب تستهایی که اشتباه زده اند یا در مورد درصد قبولیشان.
سام کوله سنگینم را جلوی دراموزشگاه گذاشت. خودش هم مثل غازی مادرمرده به درختی تکیهرمان فوق به علت ویرایش و بازنویسی غیرفعال شد و تا اتمام ویرایش امکان مطالعه آن وجود ندارد.
رمان فوق به علت ویرایش و بازنویسی غیرفعال شد و تا اتمام ویرایش امکان مطالعه آن وجود ندارد.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
اسرا
00حالااینکه روژان میشه بابا تودنبال درسری