فاضلاب شیرین به قلم نسترن قره داغی
پارت یازده
زمان ارسال : ۳۵۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
رستا پوزخندی زد و گفت: هندی بازی در نیار بابا، فعلا که کتک خوردی، ساندویچت مال منه!
جاوید در سکوت فقط نگاهش کرد که دست به کار شد و زخمهای باز بدنش را با بتادین و چسب زخم، بست.
- شب و قراره تو ماشین بمونیم؟ با این زخم و ریخت و ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مینا
00عالی وعشق بودن