آقای سر دبیر به قلم مرضیه نعمتی
پارت پنجاه و پنجم
زمان ارسال : ۲۶۵ روز پیش
فصل 25
توی اتاقم ایستاده و از پشت پنجره به قطرات باران ریزی که در حال باریدن بود نگاه میکردم.کجا بود؟! چه میکرد؟! آه که چقدر دلتنگش بودم! به یاد حرفهای طناز در نامهاش افتادم که از چشمان نوید خوانده بود به من علاقهمند است. آیا واقعاً حق ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
روژین
00بنظرم ندا متوجه علاقه نوید و هدیه شده و میترسه برادرش با عشق به هدیه از اون دور بشه و دوباره ندا تنها بشه