بلاک کد به قلم حدیث افشارمهر
پارت سی و نهم
زمان ارسال : ۳۵۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
نفسم راحتی کشیدم و گفتم:
-جدی؟ مطمئنی؟
-آره از وقتی تحت مداوا قرار گرفتی شدیدا حالت بهتر شده. تعجب می کنم، انگار هیچ وقت مشکلی نداشتی.
صدایش چند بار و چندین بار توی سرم اکو شد. روی مبل شل شدم و توی فکر هایم غوطه ور گشتم.
تمام صحنه های گذشته توی سرم چندین و چند بار پلی شد. زیر لب زمزمه کردم:
-هیچ وقت مشکلی نداشتم؟
بی توجه به مات رفتن من خیره به برگه ها گفت:
-آره، اون گ