پارت چهل و پنجم

زمان ارسال : ۲۷۵ روز پیش

از رفتن نوید بی اطلاع بودم چون بعد از برخورد توهین آمیز ندا به اتاقم پناه برده بودم و دیگر بیرون نیامده بودم. آن شب تا ساعتها خواب به چشمانم نیامد و به ندا و کینه‌‌هایی که از من در دل داشت فکر کردم و چندین بار هم سعی کردم خودم را جایش بگذارم و بهش حق ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید