پارت هفتم :

فصل سوم

با کشیده شدن کیسه ی درون دستم به خودم آمده و به سمت فرد پشت سرم برگشتم. دکتر صفوی با لبخند سری تکان داد.

ـ آقای وقت شناس قرار بود دیشب این کیسه رو به دستم برسونی اما نیومدی که؟

شرمنده سری به زیر انداخته و به عادت همیشگی ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.