خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت پنجاه و ششم
زمان ارسال : ۱۳۴۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
ساعتی بعد جلوی مطب بودند و هر دو وارد ساختمان شدند که نیهان با دیدن دختری که در راهپله ایستاده بود، سر جایش ایستاد و نگاه هردو به هم قفل شد.
حسام متوجه نگاه خیرهی دو دختر به یکدیگر شد و سرش را کنار گوش نیهان برد و آهسته لب زد:
- کیه نیه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
M
70خوب بود😊