بازگشت عاشقانه به قلم مرضیه نعمتی
پارت سی و پنجم :
سیما و ثمین و نوشین از در باز آپارتمان داخل شدند. جمعه بود و با شوق و ذوق و نایلون خوراکی به دست، برای دیدن پرهام آمده بودند. پلههای دو طبقه را رد کرده و به طبقه سوم رسیدند. ناگهان با دیدن پرهام که معصومانه و در سرما، پشت در آلبالویی آپارتمان به خواب رفته بود، رنگ از رویشان پرید. سیما تو سر زنان به طرف پسرش دوید و صدایش زد:
ـ پرهام! پرهام جان! مادرت بمیره، تو مگه خودت خونه نداری اینجا
الی
00خوبه