پارت سیزده

زمان ارسال : ۳۵۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

فصل 8

پرهام و خواهرهایش داخل آشپزخانه جمع بودند. ثمین دست به ظرف‌‌های روغنی‌‌ای که نگین شسته بود، کشید و با لحنی گزنده طوری که نگین بشنود، گفت:

ـ خاک تو سرش. دختر گنده نمی‌‌تونه دو تا ظرف بشوره.

نوشین با لحنی کنایه آمیز گفت:

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.