پارت چهل و هشتم :


*******

چهارزانو کنار دیوار خانه ای یزدان نشسته بودم، ساعت ها بود که همان جا مانده بودم واصلا نمیدانستم چیکار کنم؟
نمی دانستم کجا بروم، هیچ جایی نداشتم واین خانه آخرین سنگر من بود.

صدای باز شدن درب که به گوشم رسیدم در همان حالت نشسته خودم را جلو کشیدم ویزدان را دیدم.
یک طرف درب را که کامل باز کرد به طرف دیگری رفت وهمین که خواست درب را به عقب هُل بدهد چشمش به من ا

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۱۳ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۶۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

جاوید در رمان تو را در خواب هایم دیدم دنیای رمان جاوید در رمان تو را در خواب هایم دیدم دنیای رمان جاوید در رمان تو را در خواب هایم دیدم دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ۰تک برگ رویایی

    00

    فرگل جون از چهارشتبه منتطرم پس پارت جدید کو،؟

    ۱ سال پیش
  • رویا

    00

    وااای فرگل جون چقدر این پارت عالی بود قلبم اکلیلی شد 💖 من یزدان بیشتر دوست دارم 🥺خیلی عشقه 🥲❤️

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    بازم طرف داماد بیشتر شد که عروس خانمون گناه نداره🥹

    ۱ سال پیش
  • زهره

    00

    سلااااام فرگل جونی و بچه هاا عالییی شد ، عالیییی، کلی لذت بردم از این پارت، بشدت دلنشین و مورد پسند بود.

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    ذهره عزیزم پیدات نبود نگرانت شدیم🥹❤️‍🩹

    ۱ سال پیش
  • هانیه

    00

    مثل همیشه عالی 👌🏻💕 من هم شخصیت یزدان و هم نیک رو دوست دارم جفتشون با سختی هایی که کشیدن تجربه کسب کردن بچه بازی در نمیارن و معمولا منطقی تصمیم میگیرن😊

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    اره نیک بااین سختی های که کشیده خیلی منطقی بار اومده ولوس نیست

    ۱ سال پیش
  • ها وژین

    00

    خیلی قلم خوبی داری نویسنده جان.شخصیت هردو تاشون خیلی پخته ومهربونه واقعا بهم میان 🤩

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    عزیزمممم خیلی ممنون از همراهیت❤️‍🔥

    ۱ سال پیش
  • سمانه

    00

    خب خب خب! داریم ب جاهای خوب خوب میرسیم😊😊 من ک عاشق شخصیت یزدانم البته نیک هم میدوستم اون چیزایی ک نیک از باباش میخواد رو، بهترشو میتونه با یزدان تجربه کنه

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    اره اصلا همه دنیا یه طرف یزدانمون یه طرف😁🥹🥹

    ۱ سال پیش
  • Masii

    00

    من نیکان رو دوست دارم ،شخصیتش خیلی زیباست ،خنگ نیست دخترم اتفاقا خیلی خوب درک میکنه ، حرف میزنه ،کیوته،یزدانم که فوق العاده است مگه میشه دوستش نداشت،مرسی فرگل جان

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    عزیزدلم ممنون ازت که همراهی میکنی وکامنت میزاری❤

    ۱ سال پیش
  • اسرا

    00

    قضیه مردقرارکلیسا پ چی شد؟پدرنیکان یانه اصلامنوچهرنگفت که پدرنیکان مرده؟دفتردست نیکان بودچطوریه لحظه غفلت رسیدبه پدربزرگ ؟

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    عزیزم داستان هنوز تموم نشده وکم کم قراره رازها برملا بشه، ومطمئن باش آخر داستان سوال بی جوابی نمی مونه😍

    ۱ سال پیش
  • آیدا

    10

    نیکان دوست دارما ولی یزدان بیشتر دوست دارم مهربون و به قول نیکان امن و عاقل و خوشتیپ یه سیاوش هم به عنوان دوست مشترک می خوام این پارت خیلی دلنشین بود 🌹❤️

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    همه یزدان فناااا😍😎

    ۱ سال پیش
  • هاناخانوم

    10

    سلام این پارت قشنگ داره پیش میره😍نیکان اصن توباغ نیست😂معلومه یزدان رادوست داریم کمترمردی همه ویژگی های خوباباهم داره😂😉

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    خیلی ممنون عزیزم اره نیکان تو باغ نیست ولی اونم میاریم تو باغ😍

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.