دادگاه مردگان به قلم سهیلا عبدی
پارت دوازده
زمان ارسال : ۲۹۲ روز پیش
ناگهان شخصی پنجرهی بزرگ اتاق خواب را شکاند و با شتاب به داخل پرید. از شدت بادی که وزید پرده به حرکت درآمد و اریکا ترسیده سر پیرزن را به آغوش کشید. الکساندر به طرف شخصی که بالای سر اریکا و پیرزن ایستاده بود هجوم برد و آن را زمین زد که نورخیره کننده ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما