پارت بیست و چهارم :

دستش را مقابل دهانش گذاشت، با احتیاط و متاسف نگاهی به انتهای خانه انداخت و‌ منتظر واکنش افرادش شد.

کمی بعد، متعجب از عدم دریافت عکس‌العمل آنها یک گام بلند از روی دانه‌های برنج‌ برداشت و خودش را به محوطه‌ی باز پذیرایی رساند.

خلوت بود. دم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.