قوانین سرد به قلم مریم السادات نیکنام
پارت بیست و دوم :
خانه ساکت بود. نه صبرا از اتاقش بیرون آمده بود و نه زهرا تحویلش گرفته بود.
فقط دوبار برایش چای با خرما آورده بود و والسلام. حتی از حلوای خیراتشده برای اموات هم خبری نبود.
خسته از خیره نگاه کرده به صفحهی مونیتور، آرنجش را روی میز تا کر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مرضیه
00خوب بود تا اینجا